برای تکرار آزمایش ویتامین دی وارد آزمایشگاه شدم ،چه صف عریض و طویلی نفر پنجاه و دومی بودم،یه دانشجو تازه وارد داشت مشق شب میکرد که چجوری خون ملت رو تو شیشه کنه و این کندی کارش کم کم داشت صدای بقیه رو درمیاورد.
کنار من خانمی نشسته بود که نفر شصتمی بود و از خانم روبه روش که باردار بود میپرسید نفر چندمی هست؟!
وقتی گفت:چهل و چهار
یه آهی کشید و دوباره به دیوار تکیه داد.
همسر خانم باردار اومد کنارش و جویای احوالش شد.
که یهو خانم شماره شصت با تعجب پرسید؛این شوهرت بود؟
و خانم با سر تاکید کرد.
وای اصلا بهم نمیاین؟چقدر جوون میزنه،بیشتر میاد برادر کوچکترت باشه،
چهره اون خانم باردار یهو رفت تو هم حق هم داشت
دوباره پرسید؟
بچه چندمت رو بارداری؟وقتی گفت:سوم
دوباره گفت:چند سالشونه؟میخای چه کنی تو این گرونی سه تا بچه؟دختر یا پسر
کم کم داشتم کفری میشدم این حجم از وقاحت،بیشعوری و توهین از یکسو و این حجم از جوابدهی به این انسان نابخرد ازسوی دیگر.
اگه اون خانم باردار در بدو اولین سوال،جواب کوبنده ای میاد طرف جرات نمیکرد اینقدر گستاخانه سوالات بعدی رو بپرسه.
حرف شبیه تیری ست که از چله رها شده،اما این تیر گاهی چنان به دل و قلب طرف میشینه که حالاحالاها خوب بشو نیست،گاهی از آدم هایی این تیر وارد میشه که اصلا توقع هم نداری.
اون خانم به حساب خودش خواست باب گفتگویی رو باز کنه اما نمیدونه چه غمی رو تو دل طرف گذاشت.
بهرحال یه خانم باردار ممکنه اضافه وزن پیدا کرده باشه،تغییرات هورمونی داشته باشه اصلا از این حرفا بگذریم حال هر دوشون با هم خوبه تو رو سننه؟!
شاید برای شما هم اتفاق افتاده که تو یه جمعی ازتون میپرسن؟
هنوز بچه نداری؟نمیخوای بچه دار بشی؟
دخترت شوهر نکرده؟دیر شد که،خواستگار نداره؟
هنوز مستاجری؟
وای این شوهرته؟چقدر پیره؟چقدر چاقه؟
تو به این خوشگلی و هنرمندی این چی بود انتخاب کردی؟
این بچه ات به کی رفته اینقدر زشته؟مطمئنی بچه خودته؟
این چه اسمیه انتخاب کردی واسه بچت؟اینم شد اسم؟
واسه چی تو این قحط الرجالی،طلاق گرفتی؟کی دیگه بگیرتت؟
گاهی با همین سوالات زندگی خیلی ها از هم پاشیده شده،همین که به مردی بگی تو سری نسبت به همسرت یا عکس این قضیه،شاید درصد اندکی بها ندن،اما عده ای هم از خودشون بت میسازن که آره والا من تلف شدم من حیف بودم و کم کم ساز مخالفت و ناسازگاری و حتی خیانت آغاز میشه و دست آخر جدایی.
یک قانونی هست به نام «امپاتی»خود را بجای دیگران قرار دادن و درک شرایط طرف مقابل،
اگه درک کنیم خانمی که هربار بی بی چک میذاره و منفی میشه خودشم از این قضیه ناراحت هست هربار سوهان روحش نمیشیم.چون اگه ما هم این شرایط رو داشتیم مسلما همین حال رو داشتیم.
یا دختر خانمی که هنوز ازدواج نکرده،چه دلیلی داره تو هر جمعی به خودش یا مادرش گفته بشه،دخترت رو شوهر ندادی؟خب اگه داده بود کارت عروسی رو اول واسه شما میفرستاد.
یا به مادری که تازه زایمان کرده،هزار درد و مشکلات داره،بگی چرا بچت لاغره،زشته،کچله،و هزار اراجیف دیگه که نهایتش گریه های پنهانی مادر رو بهمراه داره
همین سوالات بیجا،همین خود اظهاری های متکبرانه،همین خودمون رو جای دیگران نذاشتن باعث دلسردی و گوشه گیری خیلی ها شده،
امپاتی رو قرن ها قبل در نامه سی و یک نهج البلاغه میشه یافت که"هرآنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند"
روحیه و ظرفیت آدم ها متفاوته،سعی کنیم قبل از اینکه حرفی به زبان بیاریم ببینیم اگه همین حرف با همین لحن و گفتار به خودمون گفته میشد ناراحت میشیدیم.
اگه روحیه تون حساسه و دور و برتون آدم های بیخود و بی جهت فراوونه،سعی کنید فقط ماکزیمم سلام علیک داشته باشید و والسلام.
|
امتياز مطلب : 120
|
تعداد امتيازدهندگان : 27
|
مجموع امتياز : 27